وقتی رویا را خوب بپروری، سرزمین رویاهات جایی می‌شود نزدیک و تو راحت نی‌توانی هرشب سرت را روی بالش بگذاری و سُر بروی به سرزمین عجایبت. در آنجا می‌توانی دست معشوقت را بگیری و با او عشقی واقعی بورزی، از پایان‌نامه‌ات دفاع کنی، سوار اسب خیال به کشور مورد علاقه ات مهاجرت کنی و بشوی یک فیلسوف تمام عیار و خلاصه هرآنچه خوبی که در ذهن داری را ببینی. می‌دانم همیشه هم چنین نیست اما خیلی وقتها اینجور است. اینکه می‌توانی دنیا را تصاحب کنی در خواب و خیال.می‌شود همین هم بس ات باشد و بی‌خود در پی تحقق واقعی آنها نباشی. مگر عالم چیست جز همین خوابی در خوابی و جز درک همین لذت‌های کوچک؟ پس اگر تو در خوابت فرصت تجربه‌ی رویایت را داری سرت را بالا بگیر و بدان از خوشبختان واقعی عالمی که تمام خوشی‌ها را یکجا بدون مشقتش حس کرده‌ای.

و اما زندگی در بیداری که لااقل ۱۴ ساعتی می‌شود. درس، مطالعه، ذوق برای پیشرفت و تحقی رویا در این سوی زندگی و اینکه یعنی قانع نبودن و اکتفا نکردن به خواب‌ها.

باشه سعی ام رو می‌کنم. تلاش، صبر، استقامت باید کهاینها را در زندگی پیاده کنم. امروز کلاس آ رفتم. می‌گفت فقط متافیزیک هگل را بی‌اغراق ۱۰۰ بار خوانده‌ام و مثلا کانت را که کارم نبوده ۲۰ بار خوانده‌ام و من بیشتر عاشقش شدم. می‌دانم بین ما تمام شده لکن او همیشه معشوق دوست‌داشتنی و خواستنی من است. بیشتر از م دوستش دارم اگرچه با م خوشترم. بگذریم ، م هم خیلی تلاش می‌کند. من نمی‌خوام مثل آدمهای معمولی، مثل مامانم و بابام باشم می‌خوام تلاش و سختی رو مزه کنم. کاش دوباره طعم سخت‌کوشی رو بچشم و البته این دیگه نه در خواب که در واقعیت.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jessica مصالح بتنی فرکتال هنر Alexandria آزادی برای مردم ایران شرکت اشل انجمن بچه های ساداتی کارآفريني و آنلاين مارکتينگ خرید و فروش تعمیر فلزیاب