دارم برمی‌گردم به زندگی و همه‌اش از آن‌جایی شروع شد که ح گفت تو دلت می‌خواد احساس جوونی کنی و عشق و رمانتیک‌بازی رو واسه این می‌خوای. دلم ریخت. نمی‌تونم از اونموقع مغزم رو کنترل کنم. من دلم جوونی می‌خواد؟ راستش آره. من ۳۴ سالمه و یکسال دیگه تقریبا به نیمه عمرم می‌رسم و دستانم خالی و وسعت پیش‌رو تنگ و من دلم جوونی می‌خواد خب. خوب فهمید. با این حرفش شاید دیگه نتونم عاشقش بشم اما تلنگر خوبی بود. ۴ سال دیگه دلم ۳۴ سالگی می‌خواد.

یادته خانوم طاهری می‌گفت این یی که میشینن گوشه‌ی استخر، با آرایش، و پفک می‌خورن و پاشون رو تو آب ت میدن جوونی نکردن؟ یادته خودت معتقد بودی مامان جوونی از دست رفته داره و داره دنبال اون می‌گرده با لباس و غیره؟ 

اما واقعیت اینه که باور ندارم میشه سبک خاصی تعیین کرد و آدم‌ها رو محدود کرد به سن و سال تا یکجور خاصی لباس بپوشن و رفتار کنند و آرزو کنند. این به نظرم مهمتره. شاید من تو هر سنی دلم بخواد عاشق بشم و به کی چه؟ کی گفته عشق و عاشقی واسه زمون جوونیه و پا به سن که گذاشتی باید دلت بپوسه؟ من هنوز مثل ۱۵ سالگی عاشق میشم و قلبم می‌زنه و ابایی هم ندارم. تو بگو جوونی از دست رفته‌ت رو جستجو می‌کنی یا هرچی من اما زندگیِ یکبارم رو نمی‌خوام از دست بدم با این قوانین و قواعد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Dave اخبار تکنولوژی روز دنیا ویستا رایانه دنیای مکمل البرز نَص بورس جهانی سرگردان در هستی فوتبال.مسی مریم دسرشيک